بیشک ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگى هر انسانی است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگى مشترک وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که روحیهها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگى به ضعف و سستى مى گراید و سرانجام گسسته مى شود.
ازدواج را میتوان مقولهای دانست که همواره تابع فاکتورهای زیادی است . امروزه برخی جوانان تنها به زیبایی صورت و پول وغیره توجه میکنند. دلیل اهمیت شناخت عقاید طرف مقابلمان بدین سبب است که از شیوه زندگی و فعالیتهای روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرتها تحت تأثیر این امر قرار میگیرد.
قطعا در مورد معیارهای گوناگون ازدواج زیاد شنیده اید که هر کدام هم در جایگاه خودشان از اهمیت زیادی برخوردار هستند، اما در میان همه این معیارها تشابه مذهبی دختر و پسر و خانوادههای آنها برای ازدواج و شروع یک زندگی موفق، بالاترین اهمیت را در تداوم زندگی مشترک افراد دارد.
عقاید دینی بخش مهمیاز فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهد که از شیوه زندگی و فعالیتهای روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرتها تحت تأثیر آن قرار میگیرد. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم تناسب اعتقادی در ازدواج، اولین و مهم ترین عامل تفاهم است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: ملاک شما در ازدواج زیبایی و ثروت نباشد، چرا که زیبایی و ثروت ممکن است از بین برود؛ بلکه ملاکتان دین و ایمان شخص باشد.
زیبایی صورت یا زیبایی سیرت، مساله این است
زیبایی صورت یا زیبایی سیرت، مساله این است!قطعا منظور حضرت این نیست که شما به چهرهی همسر توجه نداشته باشید، بلکه منظور آن است که ملاک اولیه برای انتخاب همسر باید تنها دین و اعتقاداتش باشد، هر چند که زیبایی ظاهری و دل نشینی چهره هم به عنوان ملاک ثانویه باید مورد توجه قرار گیرد.
عقاید دینی و فرهنگی بخش مهمیاز شخصیت و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهند که از شیوه زندگی و فعالیتهای روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرتها را تحت تأثیر قرار میدهند؛ بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که تناسب اعتقادی در ازدواج، اولین و مهم ترین عامل تفاهم است.
عقاید دینی بخش مهمیاز فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهد که از شیوه زندگی و فعالیتهای روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرتها تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
گاه مشاهده میشود جاذبههای جوانی موجب میشود که دختر و پسر به هم گرایش پیداکرده و باهم ازدواج کنند ولی پس از مدتی جاذبههای جوانی کمرنگ و اعتقادات دینی پررنگ تر میشوند و اختلافات آغاز میشوند. این اختلافات در مورد انجام فرایض و مراسم دینی، مسافرت، گردش و مواردی مشابه آن دیده میشود. دختر و پسری که با اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج میکنند حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب، کاری نداشته باشند، پس از کاهش احساسات پرشور جوانی، در زمینههای مختلف اختلاف نظر و احتمالاً ناسازگاری خواهند داشت.
باید توجه داشت که در هنگام خواستگاری و در زمان صحبت کردن درباره مسائل اعتقادی و در طول روند شناخت اعتقادات و سلایق فرهنگی، دو طرف باید از کلی گویی و شناختهای سرسری پرهیز کنند ؛ چراکه نه فقط خود اعتقادات، بلکه میزان و درجه اعتقادات افراد هم با هم متفاوت است و خود این تفاوت هم میتواند باعث مشکلات و اختلافات آتی گردد.
به امید تغییر ازدواج نکنید
آنچه ذکرانبسیار مهم به نظر میرسد، پرهیز جدی از ازدواج به شرط و به امید تغییر است.
مرد یا زنی که به شرط یا به امید تغییر ازدواج میکنند، باید بدانند که این امید و این شرط میتواند بی پایه، واهی باشد و این گونه تغییرات اگر هم پیدا شود ممکن است زودگذر و یا موقتی باشد. لذا تا میتوانید در مسائل اعتقادی و اصلا به امید و یا شرط تغییر باکسی ازدواج نکنید.
خانواده سالم خانواده ایست که زیر بنای آن بر اساس تناسب، درک متقابل و هم فکری و هم رأیی ساخته میشود نه با گمان و احتمال.
ایجاد خلل در تربیت فرزندان
دین قسمت مهم فرهنگ و ذهنیت و شیوه زندگی هر فرد است و روابط و معاشرت و بویژه تربیت فرزندان را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
دختر و پسری که با اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج میکنند، حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب کاری ندارند، پس از کاهش احساسات پرشور جوانی، در زمینههای مختلف اختلاف نظر و احتمالا ناسازگاری خواهند داشت. تصور کنید در چنین خانوادهای پای یک کودک نیز به میان بیاید. تربیت و پرورش کودک یکی از زمینههای مهم برای ناسازگاریهای دائم زن و شوهر خواهد بود.
به طور معمول، فرزندان چنین ازدواجهایی نه عقیده پدر را قبول میکنند و نه عقیده مادر، بلکه برخلاف قوانین جامعه و بشریت حرکت میکنند.
این فرزندان علاوه بر این که هرگز نمیتوانند اعتقاد ثابت و درستی پیدا کنند از نظر شخصیتی هم دچار دوگانگی و تزلزل میشوند.
گستره اختلاف در سطح ایمان و اعتقاد دینی
گاه مشاهده میشود جاذبههای جوانی موجب میشود که دختر و پسر به هم گرایش پیداکرده و باهم ازدواج کنند ولی پس از مدتی جاذبههای جوانی کمرنگ و اعتقادات دینی پررنگ تر میشوند و اختلافات آغاز میشوند.
شاید شگفت انگیز باشد اما تشابه مذهبی روی تک تک معیارهای افراد برای ازدواج سایه میاندازد و اعتقادات مذهبی هر فرد و خانواده اش، علایق، طرز فکر، آداب، سنت و حتی دیدگاههای افراد در مورد خانوادههای یکدیگر و... را نیز شامل میشود.
مراسم و آداب و سنتها در افراد مذهبی و غیرمذهبی یا به طور کلی در افرادی که تفاوت خیلی زیادی در سطح اعتقاد و مذهب با یکدیگر دارند، متفاوت است.
حد و مرزها و شوخیهای افراد با یکدیگر، نحوه تعامل آقایان و خانمها و حتی تعیین سن ازدواج و چگونگی ازدواج مثل سنتی یا مدرن بودن آن، در افراد با سطح فرهنگی و مذهبی مختلف، متفاوت است.
در مواردی ممکن است دو نفر به دلیل علاقهای که بین آنها به وجود آمده، از این اختلاف فرهنگی و مذهبی چشم پوشی کنند و در ابتدا خود را با شرایط دیگری و خانواده او سازگار سازند یا حتی یکی به خاطر دیگری از خانواده خود به طور کامل طرد شود یا خود او از آنها کناره گیری کند، اما زمانی که کمیاز شور و شوق اولیه زندگی مشترک کاسته میشود و زندگی به روال عادی خود برمیگردد، به طور معمول این افراد نمیتوانند خود را همرنگ دیگری کنند و در مواردی هم که یک نفر از خانواده خود دور یا طرد شده است، دائم با دیدن کوچک ترین خطایی، طرف مقابل را به بی لیاقتی در برابر از خودگذشتی خود متهم میکند.
باثبات ترین ازدواجها، بیشترین تشابهات و تناسبات را دارند و از تشابه مذهبی هم میتوان به عنوان مهم ترین عامل تفاهم و درختی نام برد که شاخهها و تبعات آن روی همه معیارهای دیگر سایه انداخته است.
چرا تناسب اعتقادی اهمیت دارد
به طور کلی زوجهایی که اعتقادات مذهبی دارند به دلیل پایبند بودن به اصول اخلاقی کمتر دچار تنش میشوند و روابط پایدارتری دارند.
عمل به آموزههای دینی مثل گذشت، وفاداری و تعهد، تلاش در حفظ حیثیت خانوادگی، اعتقاد به حلال و حرام در معاشرتها و امور اقتصادی خانواده، احترام به یکدیگر و حفظ حریمها موجب تحکیم رابطه زوجها میشود.
هم خوانی عقاید مذهبی افراد در انتخاب همسر، هم کفو بودن، پاکی و عفت از مولفههای مهم در دوام زندگی مشترک محسوب میشود.
اما این بدان معنا نیست که مثلا اگر مردی اعتقادات مذهبی قوی ندارد در هنگام انتخاب همسر در صدد انتخاب زنی مقید باشد. چرا که همین عدم تناسب اعتقادی خود ایجاد کننده تنشهای آتی است.
منظور ما از وجود تناسب اعتقادی این است که درجه اعتقادات و تقید زوجین نسبت به مسایل دینی و عقیدتی مشابه و بسیار نزدیک به هم باشد. مثلا اگر مردی مقید به نماز اول وقت، روزه، حلال و حرام و ... است همسری با همین حد از اعتقادات را بیابد. از طرف دیگر اگر مردی مقید به این اصول نیست و این دست مسایل هیچگاه از مسایل مطرح در زندگی وی نبوده است، همسری را برگزیند که افق فکری وی شبیه به خودش باشد.
بنابراین، تناسب اعتقادی مهم ترین تناسبی است که باید برای تشکیل خانواده مدنظر قرار گیرد و اصولا پیشوایان دینی آنجا که بحث تناسب و کفویت همسران را مطرح کرده اند، هم شانی و هماهنگی دینی را مد نظر قرار داده اند. اما با این وجود جوانانی هستند که ضمن درک اهمیت هم شانی دینی، به منظور هدایت و رشد و ارتقای سطح دینی طرف مقابل و یا ایجاد تعلق خاطر، میخواهند با فردی ازدواج کنند که از این نظر از آنها به مراتب پایین تر است و از همین جاست که مشکلات آغاز میگردد.